ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خواب پنجره
بهار را به تماشا نشستهای برخیز!
نسیم از طرفِ کوی یار میآید
هزار دامنِ گل را به دستِ باد رها کن!
خیالِ پنجره را باز کن به دستِ سحر!
بهار را به سرودِ زمان پذیرا شو!
نگاهِ پنجره را در زلالِ رود بشوی!
که خوابِ پنجره در زمهریر میمیرد
بهار را به تماشا نشستهای برخیز!
که کاروانِ گل از راه میرسد به شتاب
به گوشهای فکن این پردهیِ زمستان را!
که نغمههایِ بهاری به پشتِ پرده وزید
شکوفهها را آیینه باش! تا به دلت
صفایِ آینه تابد غبار برخیزد
بهار را به تماشا نشستهای برخیز!
به رویِ سفرهیِ دل هفتسین عشق بچین!
که کامِ جان ز پیامِ بهار شیرین است
ببین که سفرهیِ باغ از شکوفه رنگینست!