***کچل
در فضایِ گرفتهیِ اتوبوس
کچلی شد کنارِ بنده مقیم
ننشسته کلاه را برداشت
قُلْتُ: «اِیّاکَ مِنْ شَرارِ جَهیم»
***کبریت
کبریت، نگاهِ توست جادوتو برم
زنبور کلامِ توست کندوتو برم
گفتم: «بده نازِ شستِ شعرم» گفتی:
«با این تکبیتِ آبکی روتو برم»
***جایزه
بر شهدِ گلِ جایزه زنبور شدم
کبریتِ قضا کشیدی و دور شدم
این جایزه گفتم آبرویی است مرا
تو شست نشان دادی و من بور شدم
***نردبان
یار از لبِ بامِ خویش چشمک میزد
دل در قفسِ سینهیِ من لک میزد
میدید به نردبان عرقْریز مرا
با لشگرِ اَخم و تَخم پاتک میزد
***قفس
تا از قفسِ خیال بگریختهایم
صد پیرهن از شوق، عرق ریختهایم
با چشمک ناز یار بر بامِ ازل
در پلّهیِ نردبانش آویختهایم
***
نگارِ اصفهونی گل، وجودت
فدایِ چلستونِ تار و پودت
چه میشه چارباغت را بگردم
زنم سی و سه پل بر زندهرودت
***
نه یک گل دسته گل هستی عزیزم
عجب ناز و تپل هستی عزیزم
به من گفتی بیا و بگذر از من
مگر سی و سه پل هستی عزیزم
***
یه برجه آشنایی گل نمیخواد
گلِ آپارتمان بلبل نمیخواد
بیا و آشتی کن بیبهونه
گذشت از خود که دیگه پل نمیخواد