دزدِ آرزوها
من و تو
همراه بودیم
در کوریِ راهها
در هراسِ تاریکی
بر بامِ شبها
در هم آمیخته بودیم
رؤیاهامان را
و قسمت کرده بودیم
آرزوهامان را
و «او» همیشه
خوابمان را میآشفت
و آرزوهایمان را میدزدید