راهیانه

راهیانه

ثبت آثار من
راهیانه

راهیانه

ثبت آثار من

طبعِ ناموزون

طبعِ ناموزون

 

 

امشب‌ من‌ و خیال‌ تو تنها

در بزم‌ِ شمع‌ها

مهمان‌ِ طبع‌ی خویشیم

سفره‌یِ رنگینِ دیوان‌ها

گسترده‌ست

ای‌ پری‌!

تو از کدامین‌ آسمان‌ می‌آیی‌؟

با بال‌هایِ بلندت‌

و از کدامین‌ وزن‌ و قافیه‌

به‌ تغزل‌ نشسته‌ای‌؟

که‌ از آیه‌هایِ طبعت‌ عشق‌ می‌بارد

ای‌ آخرین‌ پیامبرِ راستینِ شعر!

مرا ز گوشه‌یِ تک‌بیتِ آخرین غزلت

به‌ بندگی‌ بخوان‌!

تا اوّلین مریدِ تو باشم

ای‌ پیامبرِ خدایِ غزل!

و ای‌ ونوس‌ِ وجاهت!

هر گاه‌ برانیش‌ از درگاه‌

این‌ کمترین‌ مرید را

مرثیه‌ای‌ به‌ قافیه‌یِ مرگ

برایش‌ رقم‌ بزن‌!

امشب‌ من‌ و خیال‌ تو تنها

در بزمِ شمع‌ها

مهمانِ طبعِ خویشیم‌

رخساره‌ام‌ ز شرمِ حضورِ خیالِ تو

مثل‌ لب‌هایِ تو گلگون‌ است‌

وای‌ از طبعِ هراسیده‌یِ من!

که‌ چه‌ ناموزون‌ است‌!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد